روزهای فصل بهار
این چند وقته درگیر امتحانای میان ترم و پایان ترم بودم . واسه همین فرصت کافی برای بروز رسانی page نداشتم ولی خدا رو شکر دیروز امتحانا تمام شد . این چند وقته دخملی خیلی اذیت شد . شب ها پابه پام تا صبح بیدار بود و یا با گوشی من بازی می کرد ،یا با لپ تاپ بازی می کرد یا با اسباب بازیهاش و .... خلاصه یه جورایی خودش رو سرگرم می کرد ولی کاملا متوجه می شدم که چقدر داره اذیت میشه از اینکه من نمی تونم بهش توجه کنم . همش می گه مامان درست که تموم شد با هم بریم بیرون بگردیم خلاصه این روزای سخت امتحان خدا رو شکر تمام شد . چند روز پیش با بابایی رفتیم اسم دخملی رو واسه کلاس زبان نوشتیم که کلی ذوق کرد . هر روز میگه مامان پس کی باید برم ...